دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

دفتری از خاطرات من ( آبادان پارکانت - سابق )

غمی بزرگ با روزهای همیشه ابری و بدون همراه و تنها بدون #دلخوشی

جنین چند ماه در خیابان

این جنین  دو سه روز پیش در خیابان ولیعصر تهران پیدا شده است. وای ای روزگار
دوشنبه، 14 دیماه 1383









January 03, 2005 , 08:25 PM   

اگه تمایل داشتین برای دیگران بفرسین این هم لینک این صفحه

http://www.parkanet.blogsky.com/?PostId=28

نظرات 16 + ارسال نظر
پارکانت 17 دی 1383 ساعت 03:59 ب.ظ http://www.parkanet.blogsky.com

به نظر خودم تو این دوره زمانه دیگه همه چی عادی شده...

یلدا 17 دی 1383 ساعت 07:12 ب.ظ http://011057.persianblog.com

سلام یلدا هستم یک آبادانی. دوست عزیز دیدن این صحنه های اینچنین وقیح ، هرچند ممکن است برا ی اطلاع رسانی بد نباشد ولی شاید عادی شدن از قبح مسئله کم کند بگذارید چشم و گوش بسته بمانیم. لطفا به من سر بزنید

salam
kheili mamnonam ke be ma sar zadid
agha in aks male iran va tehrane....!
khoshhalam ke in tefle masom ba in pedar va madar cheshm be zahan baz nakard.
movafagh va pirouz bashi
babak

فرهاد 18 دی 1383 ساعت 11:17 ق.ظ http://abadan-hackers.com

سلام... آقا یه توضیح بده این چه جوری کنار خیابون افتاده!! جا قحطی بوده!

سلام دوست من در خیابان ولیعصر ۱۴ /۱۰/۸۳ عکش تو روز نامه جام جم هم بود. دیگه والا چیزی ندارم

setare 18 دی 1383 ساعت 08:44 ب.ظ

ba farhad movafegham. che tarsnake

یاسمن 19 دی 1383 ساعت 08:27 ق.ظ http://buye-gandom.persianblog.com

تا حالا جنین ندیده بودم .چه نازه.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[ بدون نام ] 19 دی 1383 ساعت 05:58 ب.ظ

با سلام واقعاْ ناراحت شدم.

سلام ....واقعا صحنه دردناکی بود خیلی زیاد !!! فقط اینکه چیزه غیره قابل تصوری نبود برام این میتونه نتیجه فحشایی باشه که بیشتر جامعه ما رو فرا گرفته...به امید اینکه این مسایل کمرنگ و کمرنگ تر بشه ....سبز باشی

پسر طلا 20 دی 1383 ساعت 01:27 ب.ظ

khili vahshatnak bod mordeshore in adamae kasifo bebaran on vaght ke dashti gande kari mikardi fekre in jasho nakarde bodi vaghan motasefam az hamam mazerat mikham

زهرا 20 دی 1383 ساعت 01:29 ب.ظ

سلام ...واقعا دردناک بود...ما که به کجا می ریم!!!!!!بسوی آزادی یا خود فروشی!!!

شایان 20 دی 1383 ساعت 06:57 ب.ظ

سلام
واقعا صحنه دردناکی بود...کسی که این کار کرده چوبشو میخوره......من که شوکه شدم ......خدا به هممون رحم کنه.
۱شنبه ۲۰ دی ۸۳ ساعت۱۸:۵۰

زیبا 21 دی 1383 ساعت 09:24 ق.ظ

من واقعا متاسفم بابا ما به غربی ها میگوفتیم بی عاطفه!!!!! بعضی ها دیگه شورش رو در آوردن

سمانه 23 دی 1383 ساعت 12:58 ق.ظ

سلام.متاسفم به خاطر این موضوع و البته خوشحالم واسه این بچه.

بهار 29 دی 1383 ساعت 02:18 ق.ظ

مریم 7 بهمن 1383 ساعت 02:27 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد